معرفی وبلاگ
****وبلاگی جهت پاسخ به سوالات رایانه ای****
قراردادن ترفندهای جالب رایانه ای
(استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر نام وبلاگ بلامانع می باشد،با تشکر)
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 313883
تعداد نوشته ها : 158
تعداد نظرات : 48
Rss
طراح قالب
موسسه‌·تبیان
ویرایش شده توسط:
Farshid7

باران آمده بود ومحوطه خاکی و ناهموار اردوگاه به یک مجمع الجزایر تبدیل شده بود . از مدتی قبل عراقی ها گیر داده بودند وقتی سربازانشان وارد محوطه می شوند یا از کنار هر اسیری که عبور می کنند ، اسرا ملزم به احترام نظامی و کوبیدن پا هستند .
وضعیت آبکی محوطه، یک فرصت طلایی برای عملیات ویژه (!) بود . با بچهه ها هماهنگ کردیم با احترام نظامی ، عراقی ها را کلافه می کنیم .
بچه ها هر کدام در کنار یک چاله آب گل آلود محوطه ایستاده و به یک موجود گل آلود متحرک تبدیل شده بودند . آنها فریاد می زدند ؛ « بس کنید ، احترام نگذارید » ، اما بچه ها با اعلام اینکه تابع قانون هستند ، شعار همیشگی آنها را به خودشان پس می دادند که : « فی الجیش ، ماکولیش » ( در ارتش ، چرا نداریم ) .
تا مدت ها بعد که هنوز آثار باران در محوطه اردوگاه به چشم می خورد ، از احترام نظامی گذاشتن به این نامردها معاف شده بودیم .


نشریه یادماندگار شماره اول از دور جدید

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 14:39

در دهة آخر تیرماه سال 1367، در کمپ هفت، در گرمای شدید تابستان عراق و نبود هرگونه وسایل خنک‌کننده و قطع مکرر و طولانی آب، روزگار را به سختی می‌گذراندیم.

در نیمة یکی از همان شب‌ها، همگی با صدای تیراندازی از خواب پریدیم. ابتدا تصور کردیم مسأله‌ای مثل قتل عام اسرا در پیش است، اما به زودی متوجه شدیم که شادمانی و پایکوبی عراقی‌ها، به خاطر پذیرش قطع‌نامة 598 از سوی ایران است.


*

بلندگوها روشن شده بودند و مرتب، سخن امام را که هنگام پذیرش قطع‌نامه گفته بود: من جام زهر را نوشیدم؛ به عربی پخش می‌کردند.

بچه‌ها دچار بهت شده بودند. بعضی‌ها با صدای بلند گریه می‌کردند. یکی از بچه‌های پاسدار با صدای بلند می‌گفت:

پس شهیدان چه؟!

خودم را به او رساندم. او را به خوبی می‌شناختم. انسانی پاک و باصفا بود. به او گفتم: برادرم! فراموش کن. امام، قطع‌نامه را قبول کرد. یک سرباز ولایت، فقط تابع است.

چند نفر دیگر را هم به همین ترتیب توجیه کردم، تا این که شب فردای پذیرش قطع‌نامه، رؤیایی عجیب دیدم.

در عالم رؤیا دیدم که همه به دیدار امام‌خمینی رفته بودیم. محل دیدارمان یک سالن آمفی‌تئاتر بود. امام، بالای سن، بر روی صندلی نشسته بود و حاج‌احمد آقا هم، کنار ایشان ایستاده بود. ما در تاریکی بودیم و پروژکتورها، روی سن را روشن کرده بودند. امام، به واسطة پذیرش قطع‌نامه، متأثر بود و حالتی غم‌زده داشت.

در همین حین، ناگهان دستمالی از جیب درآورد و شروع کرد به گریه کردن. امام، بی‌نهایت حزن‌آلود گریه می‌کرد و شانه‌های مبارکش به‌شدت تکان می‌خورد. اشک در پهنای صورت امام جاری بود و از زیر دستمال سرازیر می‌شد.

گریة امام به طول انجامید، اما بالاخره، آن گریة عجیب تمام شد. امام، دستمال را از مقابل چشم‌های مبارکش برداشت و حالت عادی به خود گرفت. بعد، دست در قبایش کرد و یک نامة بلندبالا درآورد و با حالتی حماسی و

شورانگیز، شروع به خواندن نامه کرد... لب‌های مبارک امام با سرعت به هم می‌خورد و نامه را قرائت می‌کرد.

من در عالم خواب، صدای امام را نمی‌شنیدم، اما به‌خوبی می‌دانستم که امام، نتایج جنگ هشت ساله را برمی‌شمارد. صورت امام، لحظه به لحظه برافروخته‌تر و نورانی‌تر می‌شد؛ به‌طوری که کم‌کم، هاله‌ای از نور، تمام

صورت امام را فراگرفت.

در عالم خواب، برای من معلوم بود که نتیجة دفاع مقدس ما و پذیرش قطع‌نامه، همانا زمینه‌سازی ظهور امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه و بلکه ظهور عاجل حضرت است.

*

از خواب برخاستم و با عزمی راسخ، در بین بچه‌ها، به دفاع از عملکرد نظام در قبول قطع‌نامه و اهمیت ولایت‌پذیری پرداختم.

بعد از آزادی هم، مواقعی که انقلاب، آماج حملات دشمن بیرونی، از طریق پایگا‌ه‌های داخلی‌اش قرار می‌گرفت، همیشه با آرامش به رفقا می‌گفتم: نگران نباشید، ان‌شاء‌الله اتفاقی نمی‌افتد.

 

خاطره از: آزادة سرافرازحبیب‌الله معصوم

منبع: سایت حوزه

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 14:38

ایستاده بودم روی بلندی و به دشت پر از شقایق نگاه می کردم. شقایقها، با هر تکان باد، سر هایشان را روی شانه ی یکدیگر می گذاشتند و باز قامت باز می کردند.     
آزاده ها اومدن. هر دوشون رو آوردن. دو دلاور قهرمان.     
این کلمه ها را که می شنیدم، دلم شکست. با خود گفتم:     
من هیچ وقت بابایم را ندیده ایم، وقتی که شهید شد، آن قدر کوچک بودم که زبانم برای ادای کلمه پدر می گرفت. اگر یکی از این آزاده ها بابای مهربان من بود، چه می شد؟ اما نه، اگر هم بابا بیاید، دختر کوچولویش حتی او را نمی شناسد.     
دور دست ها را نگاه کردم، رقص شقایق ها را، که ناگاه صدای گرمی نگاهم را به عقب بر گرداند. یکی از آن آزاده ها بود. ساک خاکی رنگش را کنار زانویش روی زمین گذاشته بود و آغوشش باز.     
بیا اینجا... بیا ملیحه ی عزیزم! مگه همین حالا نگفتی بابات رو نمی شناسی؟ حالا که من اومدم. بیا ببین و بشناس.     
گیج شده بودم، از خوشحالی داشتم بال در می آوردم، یعنی من هم حالا بابا دارم؟ دویدم طرفش و برای اولین بار در آغوش پدر جا گرفتم. دستم را محکم به دور گردنش حلقه کرده بودم و با تمام وجود می گریستم. شانه های او هم می لرزید.     
... ملیحه! ... ملیحه ی مادر! چرا گریه می کنی؟ بیدار شو. بیدار شو عزیزم!     
خواب دیدی؟     
این ها را که شنیدم، گویی تمام غم های عالم، چنگ در دلم انداخت. پتو را روی سرم کشیدم و به درد گریستم. حتی نماز صبح را با گریه خواندم. با گریه به مدرسه رفتم و جواب سوال های پی در پی مادر را هم با گریه دادم.     
طاهری! خانم ملیحه طاهری! مشکلی داری دخترم؟ اگه حالت خوب نیست برو خونه. چرا این قدر گریه می کنی؟     
غصه ام بزرگ تر از آن بود که حوصله کنم جواب خانم معلم را بدهم. اما او از جاش بر خاست، نزدیک آمد، دستم را گرفت و مثل یک شاگرد روی نیمکت کوچک و کهنه ی کلاس نشست. سپس، اشک هایم را پاک کرد و دوباره پرسید:     
آخه چرا گریه می کنی ملیحه جان؟     
وقتی جوابی نشنید، مرا با خودش به دفتر مدرسه، پیش خانم مدیر برد.     
ملیحه ی عزیزم! اگه حرفت رو به من نگی که دیگه نه من، نه تو. ببین همدردیم اگه با هم درد دل نکنیم، پس با کی حرف بزنیم؟     
خانم مدیر، دست مهربانش را بر سرم کشید و با من صحبت کرد.     
وقتی همه چیز را برایش صحبت کردم، او هم مثل من گریه کرد.      راوی: فرزند شهید رمضانعلی طاهری.

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 14:36

بی‌تردید دفاع مقدس ملت ایران برگرفته از نهضت انسان‌ساز عاشورا است و بر این اساس، رزمندگان اسلام همواره با تاسی از حضرت سیدالشهداء(ع) وجب به وجب از خاک میهن اسلامی دفاع کردند و همین تاسی از آن حضرت را در نوشته‌هایشان به ویژه وصیتنامه‌هایشان به وضوح مشاهده می‌کنیم.

 

 

یکی از تاکیدات بسیار شهیدان در وصیتنامه‌هایشان، حفظ حجاب بوده است به نمونه‌هایی از این تاکیدات اشاره می‌کنیم.

شهید آبیاران می‌نویسد: توصیه‌ای که به خواهران دارم این است که اگر می‌خواهند خون شهیدان را پایمال نکنند این است که حجاب خود را حفظ کنند.

شهید داود عبداللهی هم می‌گوید: خواهر جان، حجابت را حفظ کن تا جزو یاران خدا باشی، اگر می‌خواهی در دنیا سرافراز شوی، حجابت را حفظ کن.

شهید کریم دلبازجو نیز می‌نویسد: از همه برادران و خواهران عزیز می‌خواهم که همیشه آماده باشید چه در جهاد اکبر و چه در جهاد اصغر. بالاخص یک سفارشی که همیشه در اسلام و امامان معصوم(ع) و از صالحین نقل شده مساله حجاب است. از همه خواهران غیور می‌خواهم که عفت را پیشه خود قرار دهید.

شهید اسماعیل اسکندری هم نوشته است:... و شما خواهران حجاب خود را حفظ کنید که حجاب شما سلاح شماست.

شهید علی آقاباقری می‌نویسد: وصیت من به خواهرانم این است که در شهادت من مثل زینب (س)عمل کنید و حجاب که اصلی‌ترین مسئله است را رعایت کنید که حجاب حمایت از خون شهیدان است.

شهید نادرعلی اکبرنژاد هم می‌گوید: به خواهرانم بگو که اگر از من بدی دیدند مرا ببخشند و همیشه حجاب خود را حفظ کنند، چون ما برای ناموس می‌جنگیم.

شهید محمد بی‌آبادی نوشته است:... و خواهران، شما در جامعه باید حجابتان را رعات کنید و از همه پدران خواهران می‌خواهم که فرزندانشان را حسین‌وار پرورش دهند.

دانشجوی شهید علی اسماعیلی رنجبر نیز می‌نویسد:... و شما ای خواهران متدین و متعهدم، خدا را به عفت زهرای اطهر(س) و شجاعت زینب (س) قسم می‌دهم تا توفیق حفظ حجاب و عفیف بودن و استقامت به شما عنایت فرماید و آنگونه که زینب را قهرمان کربلای تاریخ اسلام کرد، شما را قهرمان عفت و استقامت و صبوری گرداند. بر شما باد حفظ حجاب و دعا کردن بر امام امت و رزمندگان.

شهید عبدالله رحمانی‌منش نیز در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: خواهرانم، مبادا حجابتان را فراموش کنید، چون ما سربازان به خاطر حجاب و حفظ مملکت و دین با دشمن می‌جنگیم.

شهید میرطاهر سرمست‌زاده نیز نوشته است:... اما پیامم به جوانان عزیز: خواهران و برادران: جبهه‌ها را خالی نگذارید و جهاد اکبر را هم فراموش نکنید از نفسهای شیطانی دور باشید و به نامحرم نگاه نکنید. خواهران، حجاب خود را حفظ کنید.

و شهید علی‌اصغر عدالتیان می‌گوید:... خواهران عزیز، حجاب خود را حفظ کنید، شما باید در مقابل شایعه پراکنی‌ها و بی‌حجابی‌ها مبارزه کنید و رسالت زینبی را در جامعه ایفا نمایید.

منبع: خبرگزاری ایسنا

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 14:35

اولین خلبان شهید در دوران دفاع مقدس شهید فیروز شیخ‌حسنی فرزند حمزه بود، وی در سال 1331 در شهرستان تنکابن از خطه سرسبز شمال دیده به جهان گشود.در اولین روز جنگ تحمیلی مصادف با سی و یکم شهریورماه سال 1359 طی مأموریتی از پایگاه چهارم شکاری اصفهان عازم جبهه های نبرد شد و در همان روز پس از درگیری هوایی با دشمن به شهادت رسید.

اولین خلبان شهید در دوران دفاع مقدس شهید فیروز شیخ‌حسنی فرزند حمزه بود، وی در سال 1331 در شهرستان تنکابن از خطه سرسبز شمال دیده به جهان گشود.در اولین روز جنگ تحمیلی مصادف با سی و یکم شهریورماه سال 1359 طی مأموریتی از پایگاه چهارم شکاری اصفهان عازم جبهه های نبرد شد و در همان روز پس از درگیری هوایی با دشمن به شهادت رسید.

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 13:47

نخستین گزارش مستند سازمان ملل از کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق

تیم سازمان ملل سرانجام نخستین گزارش مستند 28 صفحه‌ای خود را در تاریخ ششم فروردین ماه سال 63 منتشر نمود. در این گزارش که مربوط به تحقیقات اواخر اسفند ماه سال 1362 در ایران بود. استفاده از دو عامل شیمیایی خردل گوگردی و اعصاب از نظر پزشکی و شیمیایی ثابت شده بود.

در مورد گاز اعصاب این گزارش نخستین مستند استفاده از آن در یک جنگ محسوب می‌شد که در ادامه تحقیقات از دو نمونه گاز اعصاب مربوط به دو بمب مختلف توسط کارشناسان تیم نمونه ‌برداری شد که آزمایش‌ها نشان می‌داد که به جز گاز tabua ترکیبات دیگری به عنوان ماده نگه ‌دارنده و یا ناخالصی‌های فراوان در گاز وجود داشته که می‌تواند برخی علائم بالینی غیر متعارف مصدومین را توجیه نماید.

 

نخستین گزارش سازمان ملل درباره استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی

به دنبال کاربرد سلاح‌های شیمیایی از طرف رژیم عراق در جنگ تحمیلی و تقاضاهای مکرر ایران و نیز در پی اعزام مجروحان سلاح‌های شیمیایی به کشورهای اروپایی (فوریه 1984) و انجام آزمایش‌های پزشکی، دبیر کل سازمان ملل هیاتی را برای بررسی به ایران روانه کرد.

این هیات از 22 تا 29 اسفند ماه سال 1362 (13 تا 20 مارس1984) از ایران بازدید کرد و در گزارش خود اعلام کردند که در جنگ عراق علیه ایران گاز خردل و عنصر مؤثر بر اعصاب به نام تابون مورد استفاده قرار گرفته است. بنا به درخواست ایران در 23 بهمن ماه سال 1364 (12 فوریه 1986) دبیر کل هیات کارشناسی سازمان ملل را برای بررسی استفاده دوباره عراق از سلاح‌های شیمیایی به ایران اعزام کرد.

این هیات از هفتم اسفندماه سال 1367 تا دوازدهم اسفند ماه از ایران بازدید و گزارش خود را که مبنی بر وجود شواهد و دلایل قوی بر استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه نیروهای ایران بود تسلیم دبیر کل کرد.

 

نخستین شهر قربانی سلاح‌های شیمیایی در جهان

پس از جنگ جهانی اول وسیع‌ترین حملات شیمیایی در طول جنگ هشت ساله عراق علیه ایران روی داد. نخستین استفاده ثبت شده 23 دی ماه سال 1359 در منطقه‌ای بین هلاله و نی‌خزر در پنجاه کیلومتری غرب ایلام اعلام شده است.

گسترده ‌ترین حمله عراق در ساعت 16 روز هفتم تیرماه سال 1366 در شهر سردشت در استان آذربایجان غربی انجام شد که 110 نفر به شهادت رسیده و 1500 نفر مصدوم شدند. در طول هشت سال دفاع مقدس بنا بر آمار موجود رژیم عراق 242 حمله شیمیایی به مناطق کشورمان داشته است و در حال حاضر بیش از یکصدهزار مجروح شیمیایی وجود دارد.

نخستین پیام آیت‌الله سید محمد شیرازی به ارتش عراق

اینجانب از یگان‌های ارتش غیور عراق که گروه گروه از سوی حزب بعث به سوی سوریه، کویت، و جمهوری اسلامی ایران فرار می‌کنند تشکر می کنم. از کسانی که مجبور به ماندن در ارتش بوده ولی هنگام رودرویی بر برادران مسلمانشان در ایران آتش نمی‌گشایند تشکر می‌کنم همچنین از افراد ارتشی‌ که در داخل خود عراق از رفتن به پادگان‌ها سر باز زده‌اند و مخفی شده‌اند کمال تشکر را دارم. حزب بعث بهترین افراد ارتش عراق را کشته و کودکان بعثی را بر شما مسلط کرده است، آیا بعد از این برای ارتش عراق آبرو وشرفی باقی خواهد ماند؟

ای ارتش مسلمان! آیا به یاد نمی‌آورید که مرحوم آیت‌الله حکیم درباره حزب بعث فرمودند: «آنان کافر و جنایتکارند؟» و امروز آیت‌الله العظمی امام خمینی می‌ فرمایند که آنان کافر و فاجرند. آیا بعد از این‌ها شرم آور نیست که یک مسلمان در چنین ارتشی خدمت کند؟ تا آنجا که می‌توانید خودتان سلاح حمل کرده فرار کنید و هر بعثی ملحدی را بکشید...

 

نخستین پیام آیت‌الله سید محمد حسینی شاهرودی

ای ملت باایمان و ای ارتش مسلمان عراق! دست جنایتکار استعمار هم‌اکنون موجب رودررویی شما با برادران مسلمان ایرانی شده است. از نظر شرعی این جنگ با برادران مسلمان ایرانی حرام است و در صورتی که از طرف رژیم بعث مورد اکراه قرار گرفته لازم است به برادران ایرانی خود بپیوندید.

مطمئن باشید که کشور اسلامی ایران با تمامی افراد ملت و ارتش و رهبر آگاه آیت‌الله العظمی خمینی(ره) با روی باز از شما استقبال کرده و آرزوی دولت اسلامی و آزاد را برای شما می‌کند.

 

نخستین پیام آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی

ملت مسلمان و آگاه ایران! به دنبال حملات هوایی و زمینی ناجوانمردانه و غیرانسانی مزدوران رژیم بعثی عراق به مناطق مسکونی و آموزشی و درمانی صدها زن، کودک، مرد، پیر و جوان، شهید، مجروح، مصدوم و یا آواره شده‌اند برخی ازدستگاههای تبلیغاتی به تقلید از رادیو عراق حملات وحشیانه را به مراکز نظامی و خارج از مناطق مسکونی قلمداد می‌کند ...

ایشان به ترغیب ملت عراق در سرنگونی رژیم بعثی مطالبی بیان داشتند و گفتند:«نگذارید تسلیحات جنگی آن‌ها که از بیت‌المال مسلمین تهیه شده و بایستی در جنگ با دشمنان اسلام به کار رود صرف تجاوز به خاک ایران و کشتار برادران مسلمان بی‌دفاع و نابودی منابع حیاتی شود.و در ادامه ضمن درود به ارواح پاک شهدا با مردم ابراز همدردی کردند و از نیروهای مسلح و نیروهای جان بر کف انقلابی قدردانی کردند.

 

نخستین پیام آیت‌الله محلاتی

نخستین پیام آیت‌الله العظمی بها‌الدین محلاتی به ملت شریف و نیروهای رزمنده ایران پس از آغاز جنگ تحمیلی در روزنامه کیهان منتشر شد.

ایشان با تشکر از حضور نیروهای مسلح، اشتیاق خودشان را در صورت توانایی برای حضور اعلام کردند و این جنگ را باعث ظهور هویت حزب نحس بعث عراق دانستند.

پایان پیام

 

اولین مرجع تقلید شهید

ادبیات مقاومت در عراق بیشتر با مبارزات ضد بعثى معنا پیدا مى کند. شهید آیت الله سید محمد باقرصدر، اسوه مقاومت و صبر در مقابل جنایات رژیم بعث، بزرگترین چهره این ادبیات است. این اولین بار بود که با بى رحمى تمام، یک مرجع تقلید را به شهادت  رساندند و آب از آب تکان نخورد.

در خاطرات شاگرد شهید، شیخ محمدرضا نعمانى در کتاب «سال هاى رنج، خاطرات و ناگفته ها از شهید صدر» این چنین آمده است: «چند روز پیش از دستگیرى، شهید صدر به منزل امام خمینى(ره) در نجف مى رود و به امام مى گوید که از وضع اختناق فکرى و ظلم رژیم به ستوه آمده است و تصمیم دارد به همراه ۷۲ نفر از شاگردانش کفن پوش در صحن حرم  امیر المؤمنین تحصن کند و کشته شود تا شاید خون آنها مردم خوابیده عراق را به خروش  آورد».

صدام سه شرط را براى آزادى او تعیین کرده بود؛ اول تایید نظام بعث، دوم عدم همکارى با حزب دعوت اسلامى و سوم عدم تایید انقلاب اسلامى ایران . در نهایت صدام به شرط آخر اکتفا کرد و شهید زیر بار آن نیز نرفت. مهمترین نمود فرهنگ مقاومت در عراق، پدیده نو ظهور مداحى سیاسى است که جریان هاى سیاسى بزرگى همچون انتفاضه عراق ۱۹۹۲ را همراهى کرده است. باشد تا در «پلاکارد»ى دیگر به این پدیده پرداخته شود. شعر زیر از داود عطار عضو فعال حزب دعوت اسلامى توسط مداح مشهور، سید ولید مزیدى در وصف شهید صدر خوانده شد که سال هاست به عنوان سرودى ملى میان انقلابیون عراقى زمزمه مى شود:

«سلام بر تو اى باقر صدر

کدام ظالمى جام مرگ را به دستت داد

چرت هزار ساله ما را پاره کردى

اى که قسم خوردى هیچ گاه نخوابى

چگونه از ما دورگشتى درحالى که

هنوز مؤمنان هم مرام تو نشده اند

زود از بین ما رفتى در حالى که

انقلابى براى فرار دادن ظالم پدید نیامده

رهبرى را در سکوت از دست دادیم

و در همان سکوت برایت خون گریه مى کنیم

اى شهید که تنها برخواستى

و شمشیرى بران براى طاغوت گشتى

تو همچون فرزند رسول، حسینى

و همواره در زندگى تشنه بودى

ابوجعفر، تو تا ابد خواهى ماند

مانند چراغ روشنى که هرگز خاموش نمى شود

این یک دروغ بعثى است که تو نتوانستى

همچون خمینى، مردم را بیدار کنى

ما قسم خورده ایم که برخیزیم

تا آنگاه که در قانون و نظام، اسلام را بنگریم ...»

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 13:45

پس از پیروزی نیروهای خودی بر عراقی ها در ارتفاعات الله‌اکبر، شهید چمران اصرار داشت نیروهای ایران هرچه زودتر قبل از اینکه دشمن بتواند استحکاماتی برای خود دست و پا کند به سوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و شهید چمران خود طرح آزادسازی دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری رزمندگان جان بر کف ستاد جنگ‌های نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

فتح دهلاویه در نوع خود عملی جسورانه و خطرناک و غرورآفرین بود. نیروهای مؤمن ستاد جنگ‌های نامنظم، پلی بر رودخانه کرخه زدند، پلی ابتکاری و چریکی که خود ساخته بودند، به وسیله آن از رودخانه عبور کردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاویه را به یاری خدای بزرگ فتح کردند. که این نخستین پیروزی پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا بود.

 

نخستین پیروزی عظیم ایران در جنگ تحمیلی

عملیات ثامن‌الائمه نخستین حرکت جدی و سازمان یافته نیروهای مسلح ایران بود. نخستین پیام موفقیت را تیپ یک پیاده در ساعت 8:32 دقیقه روز پنجم مهرماه اعلام کرد که جاده ماهشهر- آبادان آزاد شد. این پیام نوید آزادی تمام منطقه شرق کارون بود.

 

نخستین آتشبار توپخانه سپاه

با توجه به این اصل که پشتیبانی آتش، نقش اساسی و تعیین کننده‌ای در عملیات مختلف داشته است، سردار شهید حسن شفیع زاده با وقوف کامل به اهمیت این اصل، در زمانی که افق دید بسیاری از مسوولان و فرماندهان از خمپاره فراتر نرفته بود، به فکر تشکیل نخستین آتشبارهای توپخانه با استفاده از توپ‌های غنیمتی پرداخته و در عملیات بیت المقدس مسوولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در یکی از قرارگاه‌های عمده را بر عهده گرفت و با موفقیت به انجام رسانید.

او قبضه توپ‌های غنیمتی را در قالب گردانهای مستقل به سرعت سازماندهی کرد و اکثر قریب به اتفاق آن را در عملیات رمضان شرکت داد؛ اوج شکوفایی تلاش‌های شهید در عملیات والفجر 8 ظهور پیدا کرد.

 

نخستین ابتکار عمل نظامی

امکان غافلگیری دشمن در سال سوم جنگ بدون ابتکار عمل نظامی فراهم نمی‌شد و توجه به این مساله نخستین بار پس از عملیات رمضان برای فرماندهی سپاه حاصل شد. منطقه هور برای نخستین بار به عنوان منطقه عملیاتی مورد توجه قرار گرفت.

با تغییر زمین منطقه عملیات از خشکی به آب با ویژگی‌های «هور» از جمله وجود آبراه‌های مختلف و امکان استتار در نیزارها این امیدواری به وجود آمد که با غافلگیری امکان غلبه فراهم شود و عملیات خیبر در سوم اسفندماه سال 62 در منطقه هورالهویزه آغاز شد.

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 13:42

شهر بندری فاو نخستین شهر از شهرهای عراق است که در دوران دفاع مقدس در عملیات والفجر 8 به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.در فاصله 90 کیلومتری شمال غربی آن شهر صنعتی بصره قرار دارد. عملیات والفجر 8 در بیستم بهمن ماه سال 1364 توسط سپاه پاسداران با پشتیبانی هوایی و توپخانه و هوانیروز ارتش ساعت 22 با رمز یا زهرا (س) آغاز شد. در این عملیات 50 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و دو هزار نفر دیگر به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.شهر حلبچه دومین شهر تصرف شده توسط رزمندگان اسلام بود.

نخستین شکست دشمن

نخستین شکست دشمن در تاریخ 9 آبان ماه 59 در عملیات کوی ذوالفقاری در جبهه آبادان رقم خورد. در این عملیات بیش از 700 نفر از نیروهای عراقی کشته شدند و 500 نفر دیگر به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.

در این عملیات غنایم زیادی ازدشمن توسط نیروهای مردمی، سپاه ارتش و نیروهای کمیته انقلاب اسلامی به دست آمد.

 

نخستین شبیخون به دشمن

نخستین شبیخون گروه دوازده نفری آرپی‌جی ‌زن نیروهای اسلام در نهم مهرماه سال 1359 در حمیدیه به فرماندهی شهید «غیوراصلی» بود که منجر به عقب راندن نیروهای دشمن شد.

 

نخستین شکار با ضد هوایی ساخت سپاه

نخستین موشک ضد هوایی نیروی هوایی سپاه «میگ 25» عراق را در آسمان اصفهان شکار کرد.

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 13:40

عملیات رمضان نخستین عملیاتی بود که نیروهای زرهی ایران به وسعت زیاد وارد عمل می‌شدند و عملیات سوار زرهی نخستین تجربه ما در جنگ با عراق بود.

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 13:39

نخستین تهاجم موفق در جبهه جنوب در روز بیست و ششم اسفندماه سال 1359 به نام عملیات امام مهدی (عج) در غرب سوسنگرد با موفقیت انجام شد. این عملیات به فرماندهی شهید اسحاق عزیزی و یاری نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی بود که بیش از 96 کشته و صد مجروح و 68 اسیر از دشمن بعثی بر جای گذاشت و بسیاری از ادوات آن‌ها منهدم شد.

دسته ها : دفاع مقدس
1389/6/3 13:36
X